بخش مهمی از تحولات عاطفی انسان در دوران نوجوانی اتفاق می افتد.
 

پیش سخن

از تحولات مهم و اساسی دوران بلوغ، تحول عاطفی است. اصولا در دوران بلوغ و شکوفایی آن؛ ترس، خشم، کینه و حسادت حال و هوای دیگری پیدا می کنند و نگرش ها نسبت به دیگران و به ویژه علائق و رغبت ها عوض می شوند.
 
بیداری های عاطفی، نوسان عاطفی، حال و هیجان، اضطراب و افسردگی و... از شرایطی است که ما بیش و کم با آن مواجه هستیم. دوره ی بلوغ، دوران آشوب و دوران نگرانی ویژه ای است. تغییرات دوران بلوغ جنسی، با خصایص فیزیولوژیک و امیال اجتماعی - عاطفی یا به عبارت دیگر نظرها و تمایلات جنسی همراه اند که در مراحل بعد نیز ادامه دارند. عواطف، تغییر جهت می دهند و حتی گاهی می توانند خطر آفرین باشند. احساسات شکفته می شوند و تمایلات متنوع می گردند.
 
مهر و محبت، عشق و تعجب، عفو و اغماض، بخشش و جانبازی، فداکاری و یتیم نوازی در آنان پدید می آید. این دوره کلا دوران نگران کننده و در عین حال امیدوار کننده است و برخی از والدین را به هراس می افکند. ما در این عرصه مواردی را با رعایت اختصار بیان می داریم:
 
الف) بروز ترس ها
در این مرحله، ترس های گوناگونی برای نوجوان پدید می آید تا حدی که آن را دوران غلبه ی ترس بر نوجوان خوانده اند. ترس از این که آبرویش در معرض خطر قرار گیرد، ترس از انتقام دیگران، از اعمال او، ترس از حسابرسی خداوند، ترس از این که نقص جنسی او را از مرد بودن و زن بودن باز دارد.
 
گاهی دختری که با اولین قاعدگی غیر منتظره ای مواجه می شود، هراسان می گردد به ویژه در وقتی که احساس کند جلوی ریزش خون را نمی تواند بگیرد. تداعی احساس ناخوشایند با خونریزی، ممکن است او را برای همیشه در برابر قاعدگی بترساند. هم چنین است دردهای قبل از قاعدگی که برای برخی از دختران پدید می آید و با اختلالی در اشتها و گوارش و احساس سستی و ضعف در دوران قبل از قاعدگی و یا درحین قاعدگی. اصولا ترس های دوران بلوغ از حالت موضوعیت مادی خارج و با نوعی انزجار، تنفر و پرهیز همراه می شود.
 
ب) خشم او
در تمام دوران بلوغ و شکوفایی آن، نوجوان فردی کم حوصله و گرفته به نظر می آید و تنها در اندیشه ی ارائه ی شرایط عاطفی خویش است.
 
بلوغ، مرحله ی جدایی عاطفی است. نوجوان همچون اسپند با اندک حرارتی از جای می جهد و نسبت به دیگران پرخاش می کند. چنان است که گویی صبر خود را از دست داده و مقاومت خویش را از یاد برده است. اگر سخنی خلاف میل و خواسته ی او بر زبان جاری شود و یا اگر اعتراض و انتقادی متوجه او گردد پریشانی به او دست داده و خشمگین و عصبانی می شود.
 
نمونه های رفتار خشمگینانه ی او را در مدرسه، خانه و حتی در روابط معاشرتی او به عیان می بینیم. رشد، توانمندی افزایش قدرت بدنی و تمایل به اعمال استقلال شخصی، در تشدید حالت تعرض و حمله ی نوجوان نقش مهمی دارد.
 
ج) محبت او
بلوغ را دوره ی نگرانی خوانده ایم. بخشی از این نگرانی متوجه تندروی نوجوان در همه ی امور، از جمله: در عرصه ی احساسات ناشی از محبت است. در این مرحله علائق تغییر یافته و جهت شان عوض می شود. نوجوان دوستان خود را با نگرش جدیدی می بیند، به سوی جنس مخالف و گاهی نیز هم جنس روی می آورد. ظرفیت و علاقه ای به ارتباط عشقی پیدا می کند و حساسیت او نسبت به عشق به گونه ای است که آن را موهبتی سحرآمیز می پندارد. عشق جدیدی، زندگی او را معجزه آسا تغییر داده و در سایه ی آن او بر همه ی موانع و مشکلات پیروز می شود.
 
عواطف محبتی، در روحیه ی نوجوان حالت انفعال و تسلیم پدید می آورد، آن چنان که گاهی خود را تسلیم محبت می کند. خواهش های نفسانی با قدرت و نیرومندی بروز می کنند، تمایل شهوت جنسی، عشق به تجمل، خودآرایی، تمنای قدرت و تفوق طلبی... رفتار و کردار او را به کلی تغییر می دهند.
 
در بسیاری از آنان عشق به خود پدید می آید و (حالت نارسیسم یا خود شیفتگی) که نباید زیاد طولانی شود؛ زیرا در چنین صورتی ممکن است او را به نوعی پندار توأم با اغراق و پر توقعی بکشاند. نوجوان به دنبال کسانی است که به او محبتی کنند. در خامی عاطفی با اولین برخورد گمان دارد که به پایدارترین عشق ها دست یافته است و این یک خطر است که ممکن است برای او و معشوقش عواقب بسیار تلخی را پدید آورد. ا(ینان عاقبت اندیش نیستند و موضوع عشق حرام را به جاهای باریک می کشانند).

ادامه دارد...
نویسنده: علی قائمی امیری
 
منبع: کتاب «دنیای بلوغ»